میم و میم

ساخت وبلاگ

یلداتون با تاخیر مبارک :)

انقدر چیز میز زیاد دارم برای نوشتن که نمیدونم از کجا شروع کنم

رابطه ام با مجتبی به بهترین نحو ممکن داره پیش میره

با هم میریم میایم مشهد

با هم بیرون میریم

من به مامانم گفتم اونم مامانش و خواهرش در جریانن

قرار کردیم که تابستون عقد باشه :)

۲ سال توی عقد و بعد فارغ‌التحصیلی هم عروسی.

بچه های کلاس فهمیدن. بعنی خودمون خواستیم بفهمن

یه شب که با هم برگشتیم من لباسشو پوشیدم و رفتم تو اتاق

بچه ها داد زدن که چرا لباس تنت انقدر شبیه کاپشن مجتباعه

گفتم چون کاپشن مجتباعه آیه بر باد رفته :)...

ما را در سایت آیه بر باد رفته :) دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : ayeh81 بازدید : 25 تاريخ : چهارشنبه 6 دی 1402 ساعت: 15:09